
با آمدن شبکه های اجتماعی،مشتریان می توانستند از طریق رسانه های خود به راحتی در مورد کسب و کارها حرف بزنند و انتقادات خود را بیان کنند و کسب و کارها موظف بودند این انتقادات را بشنوند. بدین ترتیب این روند شاخه ای به نام سوشال لیسنینگرا پدید آورد که معنی آن گوش دادن به شبکه های اجتماعی است.
در واقع می توان گفت که برای بهتر شنیده شدن صداها، سوشال لیسنینگ به وجود آمد. میان افراد مختلف به مرور زمان گفت و گوهای زیادی صورت گرفت. مردم از طریق رسانه های اجتماعی از اعتراض گرفته تا آرزوهای خود و نیز درباره برند کسب و کارها صحبت می کردند. در شبکه های اجتماعی، کسب و کارها به پایش برند، خدمات و محصولاتشان پرداختند تا از این طریق بدانند که کاربران در مورد برند آن ها چه چیزهایی می گویند. پیدایش ابزارهای سوشال لیسنینگهم به این منظور بود که وقتی کسی درباره یک برند محتوایی را نشر کرد، مدیر آن برند کسب و کار اطلاع یابد.
سوشال لیسنینگ به مرور زمان برای شناخت بازار و رونق کسب و کار به یک ابزاری تبدیل شد. بسیاری از کسب و کارها هنوز به سمت این ابزار نرفته اند و هیچ اطلاعاتی در مورد نظر کاربران ندارند. در برخی از سایت ها انتقادات زیاد کاربران در مورد بی کیفیت بودن یک برند مشاهده می شود که صد در صد مطمئن هستیم مدیر آن کسب و کار از این نظرات اطلاع ندارد؛ زیرا هیج عکس العملی از خود نشان نداده اند.
کسب و کارهایی که برایشان رهبری بازار مهم و اولویت دارد، از سوشال لیسنینگ استفاده می کنند تا نظرات کاربران را در مورد برند خود بدانند و برای بهتر شدن تلاش کنند.